نویسنده: دکتر غلامعباس توسّلی




 

در این مقاله خلاصه نتایج حاصل از تحلیل یافته های یک طرح تحقیقاتی را در مورد وضعیت عمومی کارگاههای کوچک شهر تهران که در سال 1367 صورت گرفته است ارائه می دهیم. (1)
1. خصوصیات عمومی کارگاهها و ویژگیهای سرپرستان و کارکنان آن.
- نزدیک به دو سوم کارگاههای کوچک شهر تهران در دو دهه ی اخیر و 43/9 درصد از این تعداد در سالهای بعد از انقلاب اسلامی تأسیس شده است. هرچند که تأسیس کارگاههای کوچک در دهه ی بعد از انقلاب نسبت به دهه ی قبل رشد بیشتری داشته، لیکن این رشد بیشتر در فعالیتهای مربوط به خدمات و بازرگانی است و افزایش توان بخش غیرمتشکل اقتصادی در ایجاد اشتغال بیشتر متوجه مشاغل خدماتی و غیرمولد بوده است.
- اکثر قریب به اتفاق (96درصد) کارگاههای کوچک را بخش خصوصی تأسیس کرده است و نسبت ناچیزی از آنها به بخش تعاونی تعلق دارد؛ به عبارت دیگر سهم بخش تعاونی در ایجاد این نوع اشتغال ناچیز است.
- تعداد کارکنان تقریباً 80 درصد از کارگاههای کوچک چهار نفر یا کم تر است. نزدیک به دو سوم این نوع کارگاهها با یک یا دو نفر اداره می شود. با توجه به اینکه میانگین تعداد کارکنان در یک کارگاه 3/1 نفر است، وضع بخش غیرمتشکل در ایران از این لحاظ شبیه وضع این بخش در برخی از کشورهای در حال توسعه است. (2)
- اکثر کارگاههای کوچک با انگیزه ی کسب درآمد یا به سبب آشنایی سرپرست آنها با حرفه ای خاص تأسیس شده است. آشنایی قبلی سرپرست کارگاه با یک حرفه ی خاص سبب تأسیس حدود یک چهارم کارگاهها بوده است. این عامل در تأسیس کارگاههای کوچک صنعتی حمل و نقل و انبارداری و خدمات اجتماعی و شخصی تأثیر بسزایی داشته است.
- اکثر (85/5درصد) سرپرستان کارگاههای کوچک فعالیت خود را ادامه پذیر می دانند. در کلیه ی فعالیتهای اقتصادی با اندک تفاوتی با چنین اکثریتی روبه رو هستیم. مشکل عمده ی سرپرستان این کارگاهها گرانی و کمبود مواد اولیه است که بیشتر کارگاههای صنعتی و خدمات اجتماعی و شخصی با آن دست به گریبان اند.
- اکثر قریب به اتفاق (98/5) کارگاههای کوچک به سرپرستی مردان اداره می شوند. کارگاههایی که زنان آن را سرپرستی می کنند بیشتر به فعالیتهای خیاطی، تهیه ی مواد غذایی و خدمات اجتماعی و شخصی اختصاص دارند.
- سن بیش از نیمی از سرپرستان کارگاههای کوچک بالای چهل سال بوده و متوسط سن آنان 42/1 سال است. این امر همرا با سایر شواهد حاکی از آن است که سرپرستی کارگاههای کوچک در بخش غیرمتشکل اقتصادی نیازمند گذراندن مراحل کارآموزی و طی کردن مرحله ی استاد-شاگردی و کسب درجه ای از مهارت است. افراد معمولاً در میانسالی مراحل مذکور را طی می کنند.
- اکثر (91/3 درصد) سرپرستان کارگاههای کوچک در شهر متولد شده اند؛ حدود سه چهارم آنها متولد استانهای تهران، مرکزی، آذربایجان شرقی و اصفهان هستند. 47/6 درصد این عده به استان تهران تعلق دارند. بیشترین نسبت (47/4 درصد) سرپرستان روستازاده در استانهای اصفهان، آذربایجان شرقی و مرکزی متولد شده اند. بنابراین، مهاجرین سه استان اخیر نسبت به استانهای دیگر کشور در تأسیس کارگاههای کوچک شهر تهران سهم بیشتری داشته اند.
- اکثر (93/4درصد) سرپرستان کارگاههای کوچک با سوادند. 39/5 درصد سرپرستان با سواد دارای تحصیلات ابتدایی، 43 درصد دارای تحصیلات متوسطه و بقیه دارای تحصیلات عالی هستند. برخلاف آنکه تعداد دانش آموزان دوره ی ابتدایی همواره بیش از تعداد دانش آموزان دوره ی متوسطه است، سهم دوره های آموزش متوسطه و بالاتر در تأمین سرپرستان کارگاههای کوچک بیشتر بوده است.
- حدود 90 درصد از کارگاههای کوچک به وسیله ی سرپرستان ماهر یا استادکاران اداره می شوند. سرپرستی بقیه کارگاهها بر عهده ی افراد متخصص در سطح عالی است.
- اکثر (81/1درصد) سرپرستان کارگاههای کوچک مهارت خود را به طور عملی و ضمن کار کسب کرده اند و دوره های آموزشی رسمی در پرورش مهارتهای سرپرستان نقش ناچیزی داشته است.
- بیش از نیمی از سرپرستان کارگاههای کوچک ابتدا به قصد کسب مهارت در یک شغل معین به عنوان مزدور و حقوق بگیر مشغول کار شده، سپس با فراهم کردن سایر امکانات به تأسیس کارگاه پرداخته و سرپرستی آن را عهده دار شده اند.
- عده ی کمی (10/7درصد) از سرپرستان کارگاههای کوچک مهارت خود را از راه دوره های آموزشی کسب کرده اند و دوره های آموزشی غیررسمی در پرورش مهارتهای سرپرستان نقش چندانی نداشته است. این امر احتمالاً ناشی از تعداد کم و ظرفیت محدود مؤسسات آموزشی غیررسمی و همچنین نبودن تسهیلات لازم در برابر حجم زیاد و تنوع مشاغل در کارگاههای کوچک است.
- نسبت قابل ملاحظه ای از کارکنان کارگاههای کوچک در مشاغل تولیدی و امور حمل و نقل(52/9درصد) و در مشاغل امور دفتری و بازرگانی به کار اشتغال دارند.
بیشتر کارکنان مشاغل تولیدی و امور حمل و نقل به فعالیتهای صنعتی و خدمات اجتماعی و شخصی می پردازند. نسبت کارکنان مشاغل فنی و تخصصی در فعالیتهای اقتصادی، به ویژه در صنعت، بسیار پایین است.
2. مشکلات توسعه ی کارگاههای کوچک.
- اکثر قریب به اتفاق (97/7درصد) سرپرستان کارگاههای کوچک یک یا چند مشکل عمده را سد راه ایجاد کارگاههایی شبیه کارگاههای موجود می دانند. مشکلات عمده به ترتیب اهمیت از این قرارند: گرانی و کمبود مواد اولیه و کالا، تهیه ی محل کار، کمبود نیروی کار متخصص و ماهر، کمبود سرمایه و مشکل تهیه ی جواز کار. علاوه بر اینها، مشکلات دیگری از قبیل کمبود امکانات و تجهیزات، وضع بد بازار، عدم حمایت دولت و مشکلات اداری و سهمیه بندی وجود دارد که در درجات پایین تری قرار دارند. بنابراین، رفع هر یک از مشکلات مذکور می تواند در تأسیس کارگاههای مشابه و توسعه ی فعالیتهای مربوطه راهگشا باشد.
- اکثر (91/1درصد) کارکنان کارگاههای کوچک تهران با سوادند. در کلیه ی فعالیتهای اقتصادی نیز وضع چنین است. بیش از نیمی از کارکنان با سواد دارای تحصیلات دوره ی اول و دوم متوسطه هستند، بقیه به ترتیب، تحصیلات ابتدایی و تحصیلات در سطح عالی دارند. بنابراین، با وجود اینکه همواره تعداد دانش آموزان دوره ی ابتدایی بیش از دوره ی متوسطه است، دوره های آموزش متوسطه و بالاتر در تأمین کارکنان کارگاههای کوچک سهم بیشتری دارند.
- اکثر (86/7درصد) کارکنان کارگاههای کوچک مهارت خود را به صورت عملی و ضمن کار کسب کرده اند. این امر در مشاغل تولیدی و امور حمل و نقل و امور خدماتی از سایر مشاغل آشکارتر است. بنابراین، با توجه به اینکه بیشتر کارکنان دارای تحصیلات متوسطه یا ابتدایی هستند، معلوم می شود که دوره ی آموزش رسمی در پرورش مهارتهای کارکنان، به ویژه در مشاغل یاد شده، نقش بسیار کمی دارد.
- تعداد بسیار کمی (3/5درصد) از کارکنان کارگاههای کوچک مهارت خود را قبل از اشتغال به کار از طریق دوره های آموزشی کسب کرده اند. بنابراین، به نسبت کارکنانی که مهارت خود را ضمن کار یاد گرفته اند، دوره های آموزشی در پرورش مهارتها نقش ناچیزی دارد.
3. ویژگیها، مهارتها و کارآموزی مورد نیاز شاغلین دانش آموخته ی دوره ی متوسطه.
- نزدیک به یک چهارم کارکنان کارگاههای کوچک فارغ التحصیل دوره ی متوسطه اند. متوسط سن آنان 29/8 سال و سن اکثرشان (71/2درصد) بین 20 تا 30سال است. بنابراین، اغلب دانش آموختگان دوره ی متوسطه در مرحله ی جوانی به سر می برند و با توجه به سن پایان تحصیلات متوسطه در دهه ی گذشته در کارگاههای کوچک به کار مشغول شده اند.
- اکثر (95/4درصد) شاغلین دانش آموخته ی متوسطه در شهر متولد شده اند؛ در همه ی فعالیتهای اقتصادی نیز وضع چنین است. نسبت روستازادگان در فعالیت صنعتی بیش از سایر فعالیتهاست. بیشترین نسبت (62/4درصد) از دانش آموختگان متوسطه به ترتیب در استان تهران، استان آذربایجان شرقی و اصفهان متولد شده اند و بقیه به سایر استانها تعلق دارند.
- اکثر (62/6درصد) شاغلین دانش آموخته ی متوسطه از خانواده هایی هستند، که پدرانشان در امور بازرگانی، امور دفتری و مشاغل جزئی از قبیل دست فروشی و کارگری ساده فعالیت دارند. اما بیش از نیمی از دانش آموختگان متوسطه در مشاغل تولیدی و امور حمل و نقل و مشاغل فنی و تخصصی مشغول کارند. بنابراین، شغل انتخابی دانش آموختگان با شغل پدرشان بستگی ندارد.
- بیش از نیمی (54/2درصد) از دانش آموختگان متوسطه ی شاغل در کارگاههای کوچک پس از پایان تحصیلات متوسطه در مسابقات ورودی دانشگاهها شرکت کرده اند. بنابراین، درصد قابل ملاحظه ای از دانش آموختگان رشته های مختلف آموزش متوسطه قبل از روی آوردن به بازار کار سودای ادامه ی تحصیل در سطح عالی را در سر دارند؛ اما با عدم موفقیت در امتحانات ورودی و به علت سایر مشکلات بازدارنده پس از گذراندن دوره ی نظام وظیفه به بازار کار روی می آورند.
- بیش از نیمی (52/5درصد) از دانش آموختگان دوره ی متوسطه که در امتحانات ورودی دانشگاهها شرکت کرده اند، مایل به ادامه ی تحصیل در رشته های مربوط به علوم مهندسی و پزشکی و 29/7 درصد آنان مایل به ادامه ی تحصیل در رشته های علوم انسانی و علوم اجتماعی بوده اند. انگیزه ی اصلی اغلب دانش آموختگان دوره ی متوسطه برای ادامه ی تحصیل علاقه به این رشته ها بوده است.
- نزدیک به سه چهارم شاغلین دانش آموخته ی متوسطه مهارتهای شغلی خود را ضمن کار و بدون شرکت در دوره های سازمان یافته ی آموزش فنی و حرفه ای کسب کرده اند. بقیه مهارت خود را در دوره ی تحصیل یا پس از آن با گذراندن دوره های رسمی و غیررسمی آموزش فنی و حرفه ای به دست آورده اند. بنابراین، آموزشهای رسمی دوره ی متوسطه، جز در شاخه ی فنی و حرفه ای، نقش چندانی در پرورش مهارتهای مورد نیاز دانش آموختگان ندارد.
- در میان شاغلین دانش آموخته ی متوسطه که مهارت شغلی خود را با گذراندن دوره های آموزش فنی حرفه ای کسب کرده اند، نسبت دانش آموختگان رشته های اقتصاد اجتماعی و فرهنگ و ادب بیش از دیگر رشته های متوسطه است.
میانگین مدت دوره های آموزشی حداقل 14 هفته (برای مشاغلی مانند ماشین نویسی، منشی گری و منگنه زنی ماشینهای کامپیوتر) و حداکثر 96 هفته (برای مشاغلی مانند روزنامه نگاری و کارشناسی امور تبلیغات) است.

نتیجه

رشد قابل ملاحظه ی کارگاههای کوچک - به ویژه در فعالیتهای بازرگانی و خدماتی- در دهه ی اخیر بیشتر مدیون بخش خصوصی است و بخش عظیمی از نیروی کار در این دسته از کارگاهها به کار اشتغال دارند. لیکن تعداد زیادی از کارگاههای مذکور، به ویژه در بخش خدمات، طبق ضوابط کامل قانونی اداره نمی شوند و اشتغال در آنها نظم و سیستم معینی ندارد؛ از این رو ضرورت دارد که کلیه کارگاههای کوچک تحت پوشش قوانین کار، بیمه های اجتماعی و... درآیند و نظام استخدامی آنها از سوی مرجع معینی تعیین شود.
- اغلب کارگاههای کوچک دارای ظرفیت بالقوه برای افزایش تعداد کارکنان خود هستند؛ اما به دلیل مشکلاتی نظیر کمبود و گرانی مواد اولیه، کمبود ابزار و تجهیزات، کمبود لوازم یدکی و تکمیلی و کمبود سرمایه در تنگنا قرار دارند. بنابراین، حل هر یک از مشکلات مذکور می تواند برای افزایش و توسعه ی فعالیت کارگاههای کوچک و جذب هرچه بیشتر نیروی کار به ویژه دانش آموختگان دوره ی متوسطه راهگشا باشد.
- از انگیزه های اصلی تأسیس کارگاههای کوچک، آشنایی قبلی سرپرست آنها با حرفه ی مورد نظر است. این انگیزه از یک سو در نحوه ی بهره گیری از ابزار و تجهیزات، به کارگیری نیروی کار متخصص و ماهر و از سوی دیگر بر کیفیت تولید و خدمات تأثیر بسزایی دارد. به همین لحاظ ضروری به نظر می رسد که از دادن جواز تأسیس کارگاه به کسانی که فاقد مهارت شغلی لازم هستند، جداً خودداری شود. همچنین از کسانی که از طریق استاد - شاگردی با حرفه ای آشنا شده اند و متقاضی اجازه ی تأسیس کارگاه در آن حرفه هستند، باید امتحان مهارت شغلی به عمل آید و در صورت احراز کفایت به آنها اجازه ی تأسیس کارگاه داده شود.
- بیش از نیمی از سرپرستان کارگاههای کوچک شهر تهران در (شهر یا روستای) سایر استانهای کشور متولد شده اند. این عده در رشد کارگاههای کوچک سهم بسزایی داشته اند. لازم است برای جلوگیری از مهاجرت بی رویه ی شهرستانیها به تهران با اتخاذ تدابیر مقتضی، از جمله تشویق متخصصان و استادکاران شهرستانی واجد شرایط موجبات توسعه ی بخش غیرمتشکل اقتصادی در استانها و شهرستانها فراهم شود.
- اغلب سرپرستان و کارکنان کارگاههای کوچک با اینکه دارای تحصیلات دوره ی راهنمایی تحصیلی یا متوسطه هستند مهارت خود را به صورت عملی و ضمن کار کسب می کنند. با اینکه تعداد زیادی از دانش آموختگان دوره ی متوسطه جذب کارگاههای کوچک (بخش غیرمتشکل اقتصادی) می شوند، هر سال بخش کثیری از آنان بدون داشتن اندک مهارت شغلی وارد بازار کار شده و برای جذب در آن با مشکلاتی مواجه می شوند. برای حل مشکل اشتغال به کار دانش آموختگان دوره ی متوسطه اقدامات زیر ضروری به نظر می رسد:
- مجوز تأسیس کارگاههای کوچک در فعالیتهای صنعتی و خدمات فنی - به صورت خصوصی یا تعاونی- تنها به کسانی داده شود که دارای پایان نامه مهارت شغلی از انستیتوهای تکنولوژی، هنرستانها و مجتمعهای آموزش صنعتی و خدماتی باشند یا گواهی قبولی در آزمون مهارت شغلی خود را ارائه دهند.
- اکثر قریب به اتفاق شاغلین دانش آموخته دوره ی متوسطه در کارگاههای کوچک از جوانان هستند؛ از این رو می توان دانش آموختگان دوره ی متوسطه را به مثابه ی منبع فیاض نیروی کار فعال در ادامه و توسعه ی فعالیتهای اقتصادی به شمار آورد. بنابراین جا دارد که در اتخاذ سیاستهای جذب و اشتغال به کار، این گروه در اولویت قرار گیرد. همچنین علاوه بر مدارس و مراکز آموزش فنی و حرفه ای موجود باید مجتمعهای آموزش صنعتی و خدماتی تأسیس شود و برنامه ها، مواد درسی و استانداردهای آموزشی در آنها مطابق با مهارتهای شغلی مورد نیاز بازار کار از جمله بخش غیرمتشکل اقتصادی، تهیه و به مورد اجرا گذاشته شود. باید بین مجتمعهای آموزش صنعتی و خدماتی و کارگاههای کوچک نظام ارتباطی پرتحرکی برقرار شود، به نحوی که به طور مستمر بتوان نیاز کارگاههای کوچک را از لحاظ نیروی کار ماهر و تکنسین در حرفه های مختلف تعیین کرد. برقراری این نظام ارتباطی با همکاری وزارت کار و امور اجتماعی با استفاده از شناسنامه کارگاهها و کارکنان امکان پذیر است.

پی نوشت ها :

1. طرح تحقیقاتی «بررسی وضعیت بخش غیرمتشکل اقتصادی»، شورای پژوهش دانشگاه تهران، 1368- این تحقیق به سرپرستی آقای دکتر شکوهی، در دانشکده علوم تربیتی انجام گرفته است. و خلاصه ای از دستاورد این تحقیق در اینجا آمده است.
2. برای نمونه به منبع زیر که در مورد بخش غیرمتشکل در اردن (عمان) تحقیق شده است مراجعه شود:
Doan, Rebecca Miles: “Class Differentiation and Informal Sector in Amman, Jordan”, in Middle-East Study, 24, 1992, p.27-38.

منبع مقاله :
توسلی، غلامعباس؛ (1375)، جامعه شناسی کار و شغل[ویراست 2]، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها(سمت)، مرکز تحقیق و توسعه ی علوم انسانی، چاپ دهم.